ورود پسران ممنوع
این وب فقط مخصوص دخترا هستش و هیچ پسری اجازه ورود به این وب رو نداره!
درباره وبلاگ


به به بالاخره تشریفتون رو آوردین خب حالا که زحمت کشیدین و اومدین پس بدون نظرم بدین راستی این وبلاگ صرفا جهت خندست...البته بسیاری از حرفام برا بیشتر پسرا صدق میکنه هااااا!!!! آی دخترا آگاه باشید... بچه ها من تاحالا دوست پسر نداشتم....وشکست هم نخوردم...لطفا نظر خصوصی ندین که چرا این حرفارو مینویسم فقط میخوام ببینم مسخره کردنه پسرا چه حالی داره....وسلام ا

پيوندها
رازنوشتِ يــــه پسرهــــ
•♥•°*˜¯`°*.。 بـیـا تـو بـنـدریـهـا •♥•°*˜¯`°*.。
پاتوق دخترونه
(。◕ ‿◕。)♀N@v!d♀(◡� �◡✿) - ♀♥★BOy★♥♀
روانشناسی قبل وبعد ازدواج
zeal
sh@paryB@HAR
گالری عـکس سلنا گومز
آیا میدانید؟؟؟-معما-لطیفه
(◡‿◡✿)يه دخمل خوشمل(◡‿◡✿)
♥پرنس وپرنسس♥
دفتر خاطرات جوجو
ghati pat
دختروپسرهای خوشمل وباحال
جالب
شعر.عکس.هنر
عشق یا نفرت-Love or hate
هر چی که بخوای..
دخمل نازنازی
تیپ و شخصیت
♀★••★♥Al0Ne G!rL♥★••★♀
هواداران سرخآبی های پایتخت
مـحـمـد جـــــان دوسـتـت دارم
طراحی حرفه ایی با فتوشاپ
ضد دخترا_پسری بیا2
lovelorn.seven.loxblog.com
ورود پسران مموع
voroOojakeashegh
پارتی خنده
مغازه ی دانلود
تنهای متفاوت
فقط دختر پسراي باحال بيان تو...
همین جوری الکی
طنز ريگان
طنز ريگان
دنیای کامپیوتر
کل کل بیا تو
کرمانشاه-اینجا گیلانغرب است!
ورود پسران ممنوع
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ورود پسران ممنوع و آدرس vorojac.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

misi az shoo ma ha.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 208
بازدید ماه : 352
بازدید کل : 129181
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 278
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



سنجش میزان عشق
پورتال آلامتو

ابزار وبلاگنویسی
نويسندگان
vorojac

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : vorojac

 

دختر زیبا و پیرمرد طمع کار

 

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه
سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما
اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

 

 

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت.

 

دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !

سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

۱ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

۲ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

۳ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :

دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.

در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است… .

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
نتیجه ای که ۱۰۰ درصد به نفع آنها بود.

نتیجه داستان:

۱ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

۲ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

 

۳ـ زندگی شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.

..منبع: 1number1.loxblog.i

 

 
سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : vorojac

سلام خوبین؟؟؟؟؟ جه خبرا؟ بچه ها واقعا از نظراتی که میزارین ممنونم .من رو خوشحال میکنید.

اینم برای کسانی که ازوبم خوششون میاد و تند تند سر میزنن.

 

 
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 21:24 :: نويسنده : vorojac

 30  ثانیه به ستاره ای که روی بینی دختر تو  این عکس هست نگاه کنید بعد به یک دیوار سفید نگاه کند و تند تند پلک بزنید حالا.............

 
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 19:17 :: نويسنده : vorojac

*امروز تولد دوستم مژده است خواستم از همین جا بهش تبریک بگم.*

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تولدت مبارک

 
جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, :: 23:11 :: نويسنده : vorojac
 

 

 

یا درس نمی خونن یا وقتی می خوان بخونن باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد كه شب امتحانه ... یه كم كه درس خوندن یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شن و به یه چیزی فكر می كنن بعد انگار كه درس خوندن بلند میشن میرن استراحت می كنن بعد از یك ساعت استراحت دوباره میرن میشینن فكر می كنن .
وقتی فكرشون تموم شد كتاب رو ورق میزنن یه كم براندازش میكنن وزنش می كنن استخاره می كنن برای خودشون تقسیمش می كنن میگن تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت كنن . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارن برن بخونن ولی چون می دونن فردا امتحان دارن پا میشن میرن سر كتابشون. همینجور كه می خونن هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فكر می كنن( لازم به ذكر است كه هیچ وقت در هیچ موقعیتی فكر نمی كنن فقط موقع درس خوندن فكرشون میاد بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینن خیلی دیر شده .دوباره میرن درس بخونن این بار می خونن یه چیزایی هم یاد میگیرن ولی چیزایی كه یاد نمی گیرن رو میذارن كه فردا از دوستاشون بپرسن یه كم به معلمشون فحش میدن می گن اینارو درس نداده خلاصه آخرش نمیرسن كتاب رو تموم كنن فردا میرن میبینن كه دوستاشون یه چیزایی می گن كه تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خط خطی میشه اونایی هم كه خونده بودن یادشون میره به همین سادگی.

 

 

نظـــــــــــــــــــر يادتون نره 

منبع:david villa

 
جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : vorojac

 

 

 

پاسخهای جالب این دانش اموز دختر باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید.
دمش گرم.

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در اخرین جنگش
 
اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟
در پایین صفحه

چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟
زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد
 
علت اصلی طلاق چیست؟
ازدواج
 
علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
امتحانات

چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟
نهار و شام

چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر ان سیب
 
اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد

یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست شبها می خوابد

چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟
شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد

اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟
دستهای خیلی بزرگ
 
اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟
هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده!!!‬
-----------------------------------------------------------------------------------------------

 

 
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 23:12 :: نويسنده : vorojac

 بچه ها دم مدرسمون مدیرمون پلیس گذاشته.هم صبح ها هم ظهر  ها.......

نظرتون رو بهم بگین.باشه؟؟؟؟؟؟بگین کار خوبیه یا نه؟

 
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : vorojac

خیلی ها از من پرسیدن چرا از پسرا متنفری؟(مخوصا" پسرا)

من در جواب تمام کسایی که ازم این سوال رو پرسیدن باید بگم که: من به خاطر این از پسرا متنفرم که خیلی از دوستام داشتن به خاطر پسری که دوستشون داشتن  بعد ولشون کردن زندگیشون رو از دست میدادن.یعنی داشتن خود کشی میکردن.

حالا من می خوام با درست کردن این وبلاگ از تمام اون پسرا انتقام بگیرم.

وحالادوتا پیشنهاد به دخترا دارم:

1.با هیچ پسری دوست نشن.مگر اون پسر رو مثل کف دستشون بشناسن.(البته هیچ پسری رو نمیشه شناخت)

2.هیچ پسری ارزش اشک دخترا رو نداره.

امید وارم جوابتون رو گرفته باشین....وروجک خانم

 
جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, :: 14:49 :: نويسنده : vorojac

, 

 

 
جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : vorojac

نظـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر یادتون نره!!!!!